یه وقتایی یه چیزایی پیش میاد ...

که کل الگوی ذهنیت رو به هم می ریزه ...

مثل سرزدن یه کار زشت یا شنیدن یه حرف غیرمعقول از کسایی که قبولشون داشتی ...

بعضی وقتا هم برعکس ... شنیدن یه حرف کاملا منطقی از زبان بی منطق‌ترین آدم های زندگیت ...

یا مثلاً  اون موقع که با قرار گیری توی یه موقعیت کاری انجام می دی که وقتی دیگران تو همون موقعیت انجامش می دادن سرزنششون می‌کردی...

و کلی مثال دیگه...

این وقتاست که تمام محاسبات ذهنیت به هم می ریزه ...

به تمام قضاوت هایی که کردی شک می‌کنی ...

اونوقت از خودت بدت می یاد...

و اگه وجدانت کارش درست باشه ..

یه دونه چک آبدار نثار ذهنت می کنی تا بار دیگه توکاری که بهش مربوط نمی شه ( یعنی "قضاوت" ) دخالت نکنه ...


موضوعات مرتبط: یـــه وقتـــایی ، حــــرف هــای خــودمــونی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 28 فروردين 1394برچسب:, | 21:16 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

یه وقتایی عجیب کارهای بچگانه می کنم ...

مثل دیشب و امروز ... 

خیلی اعصابم داغونه...

از دست خودم

از دست این کارهای بچگانه ...

مثل بچه‌ها دست گل به آب می دم

مثل بچه‌ها توی جمع ساکت می نشینم و حرف نمی زنم

مثل بچه‌ها حرف از زبونم درمیده...

کاش خودم به میزان مزخرف بودن خودم پی نمی بردم ...

این که چقد بعضی وقتا آدم بی خودی می شم ...

این که چقد بعضی وقتا بچه می شم...

من این بچگی رو دوست ندارم ... متنفرم lزش...

این جاست که باید دست ببریم توی شعر شاعر و بگيم:

ای کاش ندانم و ندانم که ندانم

در لذت وآسایش این جهل بمانم ...

بهله.........


موضوعات مرتبط: یـــه وقتـــایی ، حــــرف هــای خــودمــونی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 28 فروردين 1394برچسب:, | 18:26 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

 

از باغ مي برند چراغاني ات کنند

تا کاج جشن هاي زمستاني ات کنند

پوشانده اند صبح تو را ” ابرهاي تار“

تنها به اين بهانه که باراني ات کنند 

يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند

اين بار مي برند که زنداني ات کنند

اي گل گمان مکن به شب جشن مي روي

شايد به خاک مرده اي ارزاني ات کنند

يک نقطه بيش بين رحيم و رجيم نيست

از نقطه اي بترس که شيطاني ات کنند

آب طلب نکرده هميشه مراد نيست

گاهي بهانه ايست که قرباني ات کنند

 

شعر از : فاضل نظری


موضوعات مرتبط: داســـــتان نــان لــواش ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 23:3 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

 

سلام عرض می کنم خدمت همه ی دوستان....

می خوام یکم براتون درباره من بگم....

شاید بشه اسمش رو گذاشت یه جور اعتراف....

قصد دارم بیشتر از خصوصیاتم بگم....

خب بر عکس خیلیا که همش می خوان خصوصیات خوبشون رو بیان کنن...من می خوام از چند تا خصوصیت بد خودم بگم....

آخه شما که غریبه نیستید...یکم با خودم دعوام شده و می خوام یکم خودم رو خجالت زده کنم تا جیگرم خنک شه...یه جورایی می خوام غیبت خودمو بکنم...ما یه مدت دیگه با هم آشتی می کنیم و میره پی کارش اما اگه الان این کارو نکنم ادب نمیشم....تقریبا یه جور تنبیهه....خب.... توضیح بسه...بریم سر اصل مطلب....

 


موضوعات مرتبط: حــــرف هــای خــودمــونی ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 23 فروردين 1394برچسب:, | 15:16 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

بعضی وقتا عجیب تنهایی تنها دارایی آدم می شه....

من آدمی نیستم که حرفای نا امیدی بزنم....

از یه مدت پیش به خودم قول دادم که به تمام اطرافیانم انرژی مثبت بدم...

حتی اگه داغون باشم...

حتی اگه حال خرابی داشته باشم...

کما بیش هم پای این قولم ایستادم و خواهم ایستاد....

هدفم از زدن این حرف شاید به چالش کشیدن تنهاییه...

دوست داشتم اینجا که جای حرفای دلمه درباره این موضوع حرف بزنم...

.......


موضوعات مرتبط: یـــه وقتـــایی ، حــــرف هــای خــودمــونی ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 فروردين 1394برچسب:, | 2:59 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

 باور نکن تنهایی ات را 

 من در تو پنهانم تو در من 

 از من به من نزدیک تر تو 

 از تو به تو نزدیک تر من  

 


موضوعات مرتبط: داســـــتان نــان لــواش ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 فروردين 1394برچسب:نان لواش,مافیا,قاچاق,اسلحه,جنایت, | 2:39 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |
تاريخ : سه شنبه 11 فروردين 1394برچسب:نان لواش,مافیا,قاچاق,اسلحه,جنایت, | 19:22 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |
درگیر جنگ تن به تن ام با تنی که نیست

 

دارم شکست میخورم از دشمنی که نیست

 

با سینه ای که محض دریدن سپر شدست

 

دل میدهم به خنجر اهریمنی که نیست

 

من شکل سوّم تب تنهایی ام تو ام

 

تصویر کن خطوط مرا خواندنی که نیست

 

نقاش من مسیح مشوّش بِکِش مرا

 

روحی نزول کرده درونی تنی که نیست
 
 
شعر از: امید رسولی

موضوعات مرتبط: داســـــتان نــان لــواش ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:نان لواش,مافیا,قاچاق,اسلحه,جنایت, | 20:23 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

[تصویر:  93547240537903407951.jpg]

 

 

سرت گرمه...

دلت خستست....

گلوت از دست غم بستست...

نه راه پس برات مونده...

نه راهی پیش رو داری...

اینم رسمه تو این دنیا...

مثه کابوس بیداری...

 

شعر از : مائده السادات توحیدی


موضوعات مرتبط: داســـــتان نــان لــواش ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 4 فروردين 1394برچسب:نان لواش,مافیا,قاچاق,اسلحه,جنایت, | 1:41 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

 

خیلی جالبه....

این سازش کاری روزگار بدجور منو شیفته ی خودش کرده....

دقیقا یه وقتایی که می خوای بقیه کاری به کارت نداشته باشن و یکم توی خودت باشی....

از همیشه بیشتر می خوان سرتو به حرف بگیرن....نظرتو بپرسن....دورت جمع بشن....

یعنی ترکوندتم این همه هماهنگی.....


موضوعات مرتبط: یـــه وقتـــایی ، حــــرف هــای خــودمــونی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 1 فروردين 1394برچسب:, | 13:49 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |

 

چقد بی رحمه این دنیا

تو روزایی که تنهایی

برات می دوزه پاپوشی

که از تنهایی در آیی

ولی این ها همه حرفه

تویی که ادعا داری

سرت گرم خدا باشه

دیگه چی رو تو کم داری

 

شعر: مائده السادات توحیدی


موضوعات مرتبط: داســـــتان نــان لــواش ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 1 فروردين 1394برچسب:نان لواش,مافیا,قاچاق,اسلحه,جنایت, | 1:9 | نویسنده : راحیل (M.S.T) |
.: Weblog Themes By Theme98.com :.

  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس